داستانک
 
اخه چرا رفتی؟؟؟
عاشق چگونه صادق است ، که در انتظار... دلش هزار راه می رود........
 
 

  پسرک گل فروشي گلهاش توي دستش بود، نشسته بود لب جدول!
رفتم نشستم کنارش گفتم : براي چي نميري گلهات را بفروشي ؟
گفت : بفروشم که چي ؟ تا ديروز ميفروختم که با پولش آبجيمو ببرم دکتر، ديشب حالش بد شد و مرد...
با گريه گفت : تو مي خواستي گل بخري ؟
گفتم : بخرم که چي ؟ تا ديروز مي خريدم براي عشقم ، امروز فهميدم بايد فراموشش کنم...!
اشکاشو که پاک کرد يه گل بهم داد
با مردونگي گفت : بگير ، بايد از نو شروع کرد
تو بدون عشقت...! من بدون خواهرم...!

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : جمعه 7 تير 1392برچسب:, :: 11:10 :: توسط : HESAM

درباره وبلاگ
یک روز یکی وارد زندگیم شد،که تمام دنیای سیاه و سفیدمو رنگی از خوشبختی بخشید. اما چه زود خوشبختی به پایان رسید و دنیام شد سیاه و سفید! آرزوم اینکه تمام عاشقا بهم برسن .
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان چرا اخه رفتی؟؟؟ و آدرس cherra.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 7
بازدید کل : 10660
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1